دیشب بعد از یه مدت مدید بالاخره چشام خیس شد!! خیلی فشار روم بود! نمیدونستم چجوری باید با این همه فشار کنار بیام!؟
....: سلام عزیزم! خوبی؟
....: آره ولی تو چرا صدات گرفته؟؟
....: من؟ نه! خوبم!
....: امکان نداره! چیشده؟ به من نمیگی؟؟
....: یکم .............شد!!
....: حرف میزنی .... حرف میزنی ..... انگار یه کوهی از رو دوشم برداشته میشه! انگار همه چی رو توی این دنیا از یاد میبرم! انگار خوب خوب میشم!
....: میشکنم!.....
....: حیف این مرواریدا نیس؟؟
....: مرسی گلم. بوووس.
....: شب بخیر....
سلام خوبی
منم همه چیزو سپردم به خدا ولی کمکم نکرد
عاشقم کردولی عشقمو ازم گرفت
بهش گفتم چرا جوابی نداد
بعد انو داد به یه ژسر بی نامو نشون باز گفتم چرا م یخوای اذیتش کنی باز جوابمو نداد
از اون روز بود نه به خدا نه به کسی اعتماد ندارم
چرا فکر میکنی خدا اونو از تو گرفت؟ چرا به خودت شک نمیکنی؟ مطمئنی که تو خودت کار اشتباهی انجام ندادی که باعث شد اون از دستت بره؟! خدا هیچوقت دلش نمیخواد بنده شو ناراحت کنه! به خودت برگرد! تو خودت جستجو کن!
ای جانم
واقعا حیف اون مرواریدا نیست؟
خوشگلم خیلی قیمتی ان....
آره ه ه ه ه ه! ولی یه وقتایی مجبورم بریزمشون دور تا حالم خوب شه!!