نه در خیال که رویاروی می بینم
سالیانی بارور را که با تو آغاز خواهم کرد.
خاطره ام که آبستن عشقی سرشار است
کیف مادر شدن را
در خمیازه های انتظاری طولانی
مکرر می کند.
خانه ای آرام
و اشتیاق پر صداقت تو
تا نخستین خواننده ی هر سرود تازه باشی
چنان چون پدری که چشم به راه میلاد نخستین فرزند خویش است.
چرا که هر ترانه
فرزندی است که از نوازش دستهای گرم تو
نطفه بسته است...
میزی و چراغی
کاغذهای سپید و مدادهای تراشیده و از پیش آماده
و بوسه ای
برای هر سروده ی نو.
و تو ای جاذبه ی لطیف عطش که دشت خشک را دریا میکنی
در کنار تو خود را من
ک.دکانه در جامه ی نو دوز نوروزی خویش می یابم
در آن سالیان گم که زشتند
چرا که خطوط اندام تو را به یاد ندارند!
خانه ای آرام
خانه ای که در آن
سعادت
پاداش اعتماد است
و چشمه ها ونسیم ها
در آن می رویند.
بامش بوسه و سایه است
و پنجره اش به ک.چه نمی گشاید
و پستی ها را در آن راه نیست.
تو و اشتیاق پر صداقت تو
من و خانه مان
میزی و چراغی...
آری
در مرگ آورترین لحظه ی انتظار
زندگی را در رویاهای خویش دنبال می گیرم.
در رویاها و
در امیدهایم...
پ.ن: قراره خونمون فقط عشق باشه و عشق باشه و عشق... به امید خدا...
درودی بی پایان نثار ان کس که دوست دارد زیبای ها را .
سپاس باد شما را از این رو که نامیدید بلاگی را با این محتوا .
قرض از ایجاد مزاحمت بنده در خواست تبادل لینکی بود که از جانب شما مارا در نوردد
باشد که این امر حقیر میسر گردد
چقدر من و تو تفاهم داریم مرجان
عشق پاداش اعتماد است......
چه قدر عشق رو برای خونه تو دوست دارم.....
مرجان عشق آفرین
اوهوووم
مرسی گل خانومی
حتما میشه...
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس