وای که دلم میخواد با سر و کله و ... مستقییییم برم تو تیفال...! بازم درس... بازم امتحاااااان...
...!!
واقعا متنفرم از این دوره ه ه ه ه ه !!!...
ولی خوب چه میشه کرد باید مث بچه خر خونا بشینم به درس خوندن دیگه!!
حالا یکم خبرای خوف بدم...
جوووووجه ی مهربوووووووووووون بزرگترین سورپرایز دنیا رو برام انجام داد!الهی من بگردم!
دو سه روز پیش بهم گفت خانوم بیا که یه کار مهم باهات دارم! منم خوشحااااااااااااال...گفتم باچه...!
وای یه لیوان خوشمل بهم داد البته سفارشی هاااا! که روش عسک چشمای خوشمل مرجان خانوم نقش بسته...! خیلی ناسه... اصلا دلم نمیاد توش چایی بخورم!...
وای مهربون من قشنگترین هدیه ی دنیا رو بهم دادی...
اوووووووووووووول!
دستتو بده باهم بریم توی تیفال
:((((((((((((((((((((((((((((
به به
مبااااارکه
دست جوجه خان درد نکنهههههههه
چه سورپرایز قشنگی:*
مبارکت باشه
مرجان خانومی
عسکشو بذار دیگه
ما هم دلمون میخواد چشمای خوشمل مرجان خانومو ببینیم:*
سلام مرجان عزیز، خوبی؟
راستش من همیشه دخترها رو جنس لطیف و دوست داشتنی میدونستم و میدونم، یکی از خصوصیات دخترها (اکثرشون) همین لوس بودنه! که من خیلی دوست دارم، لااقل ماله جوجوی خودمو. میدونم که گاهی اوقات یه کوچولو آدمو ناراحت و اذیت میکنه واسه همینم جوجه رو درک میکنم، اما باز هم دوست داشتنی و قشنگه.
فعلا.
ای جان دستش درد نکنه جوجه...مرسی بابت نظر قشنگت که برام گذاشتی..خیلی تو خوفی..میدوستمت مرجان جونم..خانومی من اپم..
راستی مرجان جونم نمیخوایی بگی چی شد مطرح کردن قضیه تون با خانواده جوجه؟