امروز اولین امتحانمو دادم.
بد نبود!
جالبه با اینکه میدونم استاده برگه ای صحیح نمیکنه ولی بازم دیشب داشتم از شدت استرس ذوب میشدم!!
برای اولین بار تو عمرم تا ساعت چهار صبح بیدار بودم و میخوندم البته مثلا!!!
دیشب کلی بد بودم!
کلی منفی بودم!
نمیدونم فشار این درساست یا ........!؟
اون همه بحث!
اون همه جدال!
اون همه حرفای جدید!
اون همه حرفای نا امید کننده!
اون همه اشک!
ینی همه ی اون دیشب و حرفا اون بود واقعا؟؟!
نمیدونم!
فقط میدونم دلم اون موقع که داشت براش استدلال میکرد یه بغل گرم میخواست! نه یه منطق خشک!
یه مشت احساسات خوب میخواست٬ نه حرفای بقیه و مقایسه های بقیه!
دل من اینارو میخواست! زیاده؟؟؟؟
شایدم من به قولش٬ هنوز پخته نشدم!
شاید!
آره!
من هنوز همون مرجان کوچولوی نگران و حساسم که با کوچکترین حرفی میشکنم!....
پ.ن: خسته ام خیییییییییلی زیاد!.....
پ.ن: نا امید نیستم! نه !
پ.ن: من شکستم! به همین راحتی که میبینی!.........
شبای امتحان شبای بی ستاره ست !!! ببین که نمراتم بی تقلب چه پاره پاره ست!!!! ....
کمممممممممممممممممممک...............!!!!!!
آقا ممنوووووووووووووووووون....!
عجب بحث داغی بود این بحث امشب!!! هنوز دارم میخندم!!!!! وای خدای من درست عین بچه ها که سر اسباب بازیهاشون با هم دعوا میکنن!!!!!!
ولی چقدر جالب همه ی پرده ها برداشته شد!!!!! میگن از سیاست نمیشه سر در آورد اینجاستاااااا !!!!
وااای خدای من یکی منو بگیره ! دارم میترکم از خنده !!!!!!!
چه مملکت جالبی داریم به خدا !!!!!
ولی خداییش چقدر داغ بودااااا ! مخصوصا اونجاییکه داشت از ستاره دار شدن و دانشگاه و کمیته انضباطی حرف میزد من این شکلی شده بودم در نهایت دقت !!!!
امیدوارم یه اتفاقی بیفته !
....
...
...
..
...
...
...
من تصمیم گرفتم برم پای صندوقهای رای!!!!! شما چطور؟؟؟؟؟