از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

بیا...

بیا ومرا ببر

دیگر نه آفتاب گر گرفته زبانم را روشن میکند

نه بال بال شب پرده ای جانم را می شکافد

نه شبنمی بر آتش قلبم آب میشود

بیا

دستم را بگیر

وخرده ریز این کلمات تباه شده را

از پیشم

جمع کن

...

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:05 ب.ظ http://www.30o.ir

سلام،
سال نو را به شما تبریک می گم... بلاگ خیلی، خیلی جالبی دارید.
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.30o.ir
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

سلام
سال نو شمام مبارک
حتما یه سری میزنم
مرسی

سیامک سالکی دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:15 ب.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام.
شعر خوبی بود.

سلام دوست خوبم
ممنونم.

ماهی تنها سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:22 ق.ظ http://onlyabadan.blogsky.com/

دیر شده است...
نتونستم اونجا بنویسم
خیلی زببا و با معنی بود منتظرتم منم به روزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد