از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

بیهودگی هایم!

نمیدونم چرا انقدر بد شدم!؟

چیه که باعث میشه من یدفه انقدر منفی شم؟!

دلم میخواد بخوابم وقتی پا میشم همه چی عوض شده باشه!

من شده باشم همون من همیشگی و شاد

اونم شده باشه همون آرامبخش و زندگی بخش همیشگی من...

چرا آدم بعضی موقعها احساس میکنه تو زندگیش دچار اشتباهات بزرگی شده؟!

چیه که روح آدمو مچاله میکنه!؟

جسم آدمو ذوب میکنه؟!

احساساتتو له میکنه؟!

آیا این آدما هستن؟!

آیا آدم میتونه به همه ی آرزوهاش برسه ؟! بی هیچ دغدغه ای!؟

دلم آرامش میخواد.

دلم حرفای خوب خوب میخواد.

پ.ن: ینی من انقدر بدم که تو میگی؟؟؟

پ.ن: در زندگی حرفهایی هست برای نگفتن...!

پ.ن: من شکستم! ولی هیچوقت باورش نشد! من به همین سادگی میشکنم! حتما باید اشکام بریزه؟!

ولی خوب اینجوری نمیشه . شنیدم که میگن وظیفه ی زن فراهم آوردن آرامش مطلقه. چه وظیفه ی سختی! نمیدونم این سخته یا من هنوز آمادگیشو ندارم!!؟

من باید خوب باشم که اونم خوب بمونه. چه وظیفه ی سخت تری!!

ولی نه! من دارم تمرین میکنم که همیشه اونجوری بشم که میخوام. اونجوری که میشه همیشه مورد تمجید قرار گرفت.

آره من دارم قوی میشم.

من خوبم که تو خوبی.

پ.ن: من با تو خوشم تو خوشی با دل من

از دست من و تو غصه ها خسته میشن...( یادته؟؟)

پ.ن: As soon as I could speak, I was told to listen

          As soon as I could play, They taught me to work.

           As soon as I found a job, I married.

           As soon as I  married, came the children.

           As soon as I understood them, They left me.

          As soon as I had learned to live, life was gone…!

I  DON’T  KNOW  WHAT  REAL  LIFE  IS ?!!!?...

نظرات 2 + ارسال نظر
سانیا شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام مرجانم خوبی گلم
قوی بودن خیلی خوبه نازنین
اجازه می خوام یه ذره بیشتر راجع به این قسمت حرفات فکر کنم
هضمش برام سخته:
ولی خوب اینجوری نمیشه . شنیدم که میگن وظیفه ی زن فراهم آوردن آرامش مطلقه. چه وظیفه ی سختی! نمیدونم این سخته یا من هنوز آمادگیشو ندارم!!؟

من باید خوب باشم که اونم خوب بمونه. چه وظیفه ی سخت تری!!

خوب ینی میگم که همیشه زن باید بطور مطلق آرامش بخش یه زندگی باشه؟ ینی مرد هیچ نقشی نداره؟ تو این موندم! نمیدونم!
هوووم؟

سانیا شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:25 ب.ظ

منم تو این موندم
اگه یه روزی کسی از من انتظار داشته باشه که همیشه خدا من براش آرامش بیارم
یا این که منو حرص بده و بخواد من آروم بمونم
هر کی می خواد باشه
رابطم رو یا کات می کنم یا کم می کنم
اگه نشد بهش رک و راست می کم که نه عزیز من از این خبرا نیست
توی یه رابطه اجتماعی همه سهیمن

دقیقا سانیا جونم. منم همینو میگم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد