از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

امروز...

سلام دوستای مهربونم... 

بازم حرف دارم٬ از همه جا و همه کس... 

امروز صبح با داداشیم رفتم تهران که برای مراسم عقد کنون یکی از دوستای نااااااازم کفش بخرم. الهی قرفونش برم من! این دوستی که میگم آدرس وبلاگشم همین بغله. * پیک نوید * همونکه چندتا پست قبل در موردش صحبت کرده بودم. 

خیلی خوشحالم. پنجشنبه جشنشونه. من و مامانیمم دعوتیم (:  

میخواستم جمعه که میرم سمنان دیگه نیام تا بیست مهر! ولی دیدم نمیشه که دیگه!  من عروسی دوست جونم نباشششششم؟!!!  

خلاصه داشتم میگفتم... رفتم تهران کفش که گرفتم بعدش رفتم پیش جوجه طلا تا کادوشو بهش بدم. آخه میدونید دوازده مهر سالگرد دوستیمونه ولی من تهران نیستم ): کادوشو مجبور شدم الان بدم بهش. کلی خوشحال شد!‌(:  

امروز یکی از دوستامم قراربود بیاد خونمون رفتم دنبالش آوردمش. همین یکساعت پیش هم رفت. خیلی روز خوبی بود امروز...کلی خوش گذشت... 

واااااای راستی اینو نگفتتتتتتم!!... امروز که جوجه رو دیدم٬ یهو دیدم که تو گوشش بلوتوثه...!!!!!! منو میگی؟؟‌نزدیک بود غش کنم! آخه منم براش بلوتوث خریده بودم! گفتم جوجه خریدی؟ گفت نه خانوم مال دوستمه!! وای تا مرز سکته رفتمو برگشتم!!! (:  

 

پ.ن: میگم تا حالا اینجوری روحم ناز نشده بود جوجه! تا حالا هیچوقت این حرفای قشنگ روحمو تغذیه نمیکرد جوجه!... شبا روحم نرم میشه و میخوابم... شبا روحم سرشار میشه و میخوابم...  

شبا... شبا... منم دارم مث تو عاشق شبا میشم جوجه! 

 

پ.ن: هیچوقت وسوسه نمیشم! هیچوقت! در مقابل عشق بزرگ تو مگه دیگه وسوسه ای هم وجود داره؟؟  نمیتونم فکرمو منحرف کنم! هرگز...!

نظرات 18 + ارسال نظر
پری وش چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:31 ب.ظ http://nymphlike.blogsky.com

سلام
اسم وبتون منو یاد این مصرع از بیت انداخت
مردم از غصه ولی حال دلم جا اومد

راستی اول پستت یه خورده متعجب شدم
قربونش بری یا فرقونش بری

سلام
نه همون قربونش برمه ولی به زبون من! (:

تالار گفتمان دید و بازدید چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:05 ب.ظ http://www.didobazdid.com

سلام
تبریک میگم امیدوارم تو کارت موفق و پیروز باشی
اگر مطلب قشنگ و مفیدی داشتی خوشحال میشم تو تالار دیدو باز دید هم مطالب زیباتو بخونم و ببینم .
فرق نداره سرگرمی و تفریحی میخواد باشه یا ادبیات و هنر و ورزش و حتی آموزشی ، نرم افزار و سخت افزار و بازی ها و هم جای خود داره ، راستی بخش گالری عکس هم هرچی بخوای توش میتونی پیدا کنی برای استراحتم میتونی بیایی تو بخش جیغ و داد ( کل کل )
حالا اگر از ما هم مطلب برداشتی نمیخواد بگی منبع کجاست فقط لینک مارو بذار تو لینک دوستانت ما رم جزئی از دوستات بدون
در کل برات آرزو موفقیت دارم دوست عزیز

پرنده خانوم چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:42 ب.ظ

سلام مرجان جون
آااااااخیییییییییی
عروسی دوست جونته
خوش به حالت:*
تونستی کفش بگیری حالا؟چه رنگی؟چه مدلی؟
سالگرد دوستیتونم مبارک باشه خانومی
ایشالا که بشه صدوبیست ساله:-)
مرجان مگه کادویی که دادی به جوجه خان همون بلوتوثه نبود؟
منم عاشق شبا هستم مرجاااااااان

سلام گل خانوم جون
آره ه ه ه ه ه
یه کفش ساده مشکی اسپرت. چ.ن مرجان خانوم قدش بلنده دیگه پاشنه دار نمیپوشه دیگه!(:
مرسی گلللللم
چرا عزیزم تازه دیروز خواستم بهش بدم که دیدم تو گوشش یه بلوتوث دیگس! که مال دوستش بود خداروشکر!
ای جاااااااااااان

سیامک سالکی پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:11 ق.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام علیک.
خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ خوش میگذره؟

خوب به سلامتی، انشاالله خوشبخت بشن و به پای هم پیر بشن و از همدیگه سیر نشن.

اگه بخوای وسوسه بشی که دیگه ... بگم؟ بگم؟؟؟

فعلا.

سلام
سلام
سلام
مرسییییییییییییییی
نه میدونی آخه داستان داشت! یکی میخواس وسوسم کنه که منم زدم تو دهنش! (:

zari11 پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:43 ق.ظ

اول اول اول
هورررررررررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااا

zari11 پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:45 ق.ظ

سلام مرجان آبجی نازنین
راست میگی خوب بود امروز گلی ولی یه معلمی دارم خیلی اعصابمو خورد میکنه
وقتی من جوش میارم میاد تو روم میخنده
یعنی همون جا میخوام بکشمش
ولی بازم ممنون اومدی آبجی گل
خوشبخت باشی
ممنون اومدی گلم فدات شم
بای

شلاااااام آبجی کوچیکه!
خوفییییی؟
ای جان میدونم چی میگی. ولی خوب اینم خودش یه دورانی داره نازم
بووووس

فرزانه پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:47 ق.ظ http://www.f-18.blogsky.com

کفش نو مبارک. ایشالا بری واسه خرید لباس عروسیت. وااااااااااای فکر کن تو عروس شی. عین فرشته ها میشی.

وای مرسی عروس خانوووووووووووووووووووووم
فرشتگی از خودتونه گللللللللللللللم

سیامک سالکی پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:22 ب.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام علیک سلام علیک سلام علیک ...

یه سوال تخصصی داشتم:
الان دهن اون بنده خدا در چه حاله؟؟!!!

سلام سلام سلام
دهن کی؟؟؟!!!!

بانو جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:07 ق.ظ http://lanuit.blogfa.com

امیدوارم عروسی بهت خیلی خوش بگذره خانومی

مرسی گلم

محمد مزده جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:48 ب.ظ http://foulex.blogsky.com

خوش به حالتون
چه دنیای قشنگی دارید ...

زهرا شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ق.ظ

سلام مرجان جونم. دلم به شدت برات تنگ شده. خوب شد که اومدم پیشت وگرنه مجیدم بی زهرا میشد. سربلند و شاد باشی گلگ.

جوجو شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ب.ظ http://alahman.blogfa.com

ای جانم.......عاشق باشی خیلی خوبه....عاشق شب....عاشق خدا...عاشق جوجه ات..امیدوارم همیشه همیشه شاد باشی

جوجو شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:19 ب.ظ http://alahman.blogfa.com

راستی یادم رفت بگم که من وشما چه قده تفاهم داریمممممممم!!!!!یه دقه بیا پست ۱ مهر من رو هم ببین!!!!!!!!!

جوجو شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ب.ظ http://alahman.blogfa.com

بازم یادم رفت بگم...منم لینکیدمت

سانیا شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:41 ب.ظ

سلام نازم
خوبی ؟
وای مگه کسی می تونه مرجان جون رو وسوسه کنه؟
راستی کادوی جوجه رو دادی بالاخره دختر؟

سیامک سالکی یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:49 ب.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام علیک.
خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
آخه گفتی زدی تو دهن اون یارویی که میخواسته وسوسه ات کنه، منم پرسیدم الان وضع دهن اون یارو در چه حاله؟!!!!

سلام
مرسی قربونت
آهااااا ! نه بابا شوخی کردم! مستقیم نزدم تو دهنش که! ((:

سانی دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:13 ق.ظ http://behisani.blogfa.com/

سلام مرجانم...عزیزم نگرانم نباش خانومیه من!معذرت می خوام که نگرانت کردم...مهلبونم..حال و حوصله ای برای آپ کردن و سر زدن به نت ندارم....راستش این شرایط خیلی برام سخت شده تحملش...عزیزه دلم باور کن میام و همه ی آپهاتو زودی می خونم...چون دلم نمی خواد ازز دوستای خوبی مثله تو دیگه بی خبر باشم!!این همه مهربونیت رو چه جوری تو واژه ها پاسخگو باشم...یه بووسی خوشمل و گرم از اینجا می فرستم تا نزدیکای رودهن(پارسال زمستون می خواستیم بریم آبعلی از اونجا رد شدیم ..الان دالم فکر می کنم امسال اگه اومدم وقتی از اونجا رد بشم می گم مرجانمم اینجاستاااا!!)..نه؟!(تو جواب کامنتات خوندم اونجایی)تا بشینه رو اون لپای نازت!
گلم راستی جشنه دوستت بهت خوش گذشتاااا!!کفشتم مبارک باشه(مشکیه )منم باید اینجا واسه مرجانم اسپندی در بیارم تا چشم نخوره خانومیه قد بلندم!
سالگرده دوستیتون هم مبارک باشه ایشالا این سالگرد به 15000....برسه!!ولی از ماجرای آشناییتون نگفتی؟!
شب ها برای منم پر از خاطرست و اصلاًمن شبا رو بیشتر از روزها دوست دارم ...اون آرامش و اون سکوت و اون زلالی کلام و دل که فقط زیر نور ماه و تو تاریکیه مطلق میشه حسش کرد....عزیزم خدا نگهدارت باشه..نمی دونم برای چی داری میری سمنان ولی سعی کن زودی برگردی دلم برات زودی می تنگه ها!..مواظبه خودت باش...بووس

علیرضا دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:00 ب.ظ http://shadowlessman.blogsky.com/

آپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد