از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

تعطیلات

* مرجان خانوم بنده یه خواهشی از شما داشتم!  

درس بخووووووووووووووووووووووووووووووون..! ( البته یکم خوندیاااا میدونم! اذیتت نمیکنم! ولی بازم بخون! ) 

آخه میدونی نور اتاقم خیلی کمه شبا واسه درس خوندن خووووب! )))): 

 

* جناب جوجه خان هم مسافرت تشریف دارن تا آخر سیزده! ): نامرد...! ): 

 

* امسال عید خوب بود. ولی تعطیلات بخاطر بابابزرگم نمیتونیم بریم مسافرت! )))): خیلی غم دارم! ): 

 

* چرا اینجا مث شهر مرده ها شده؟؟ عید شده هیشکی نیس دیگه! ):

نظرات 1 + ارسال نظر
سیامک سالکی چهارشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ب.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام مرجان عزیز، خوبی؟
سال نو مبارک، انشاالله سالی سرشار از موفقیت و شادکامی توام با سلامتی پیش رو داشته باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد