من . درس. الان...!

من الان در همچین وضعیتی هستم!  هیییییی درس میخونم هییییی درس میخونم هیییی چیزای خومشزه میخورم!   هییییییی میرم ورزش میکنم!  باید انرجتیک باشم پس چییییییییییییی!؟   

میخوام معدلم بیییییست بشه! عه واسه چی میخندی شما؟!؟!؟؟ بیست بدون دو منظورم بود!!!!  

این چند روزه خیلی وقتم پره. شبا تا 12 یا شایدم یک بیدارم و از اون طرفم پنج و نیم بیدار میشم شروع میکنم به درس خوندن! این وسطاشم تنها سرگرمیهام : صحبت با جوجه. ورزش کردن. برای اینکه پشت صندلی خشک نشم!. خواب یه ربعه! این جدیده! جزو اختراعات مرجانیه! به بچه ها هم یاد دادم! وقتاییکه دارم بیهوش میشم میرم میفتم رو متکا و ساعت گوشیمو کوک میکنم واسه یه ربع بعدش! انقدددددده حال میدههههه! فک کنید تواناییم چقدر بالاعه که تو این یه ربع خوابم میبینم!!!!! اونم خواب کی؟ جوجههههه !! (((: خستگی در کنه بعدیمم یه دوش گرم گرفتنه. ولی خیلی زیاد خسته میشم. چشام قرمز شده توش! ): زشت شدددددددددددددددم! ): 

 ... فردا با دخمل عموی جوجه و یکی از دوستای دیگم میریم خونه ی یکی از دوستای دیگمون! که دوساله مزدوج شده! (: آخیییییی خیلی دلم براش تنگیده! جوجه رو هم شاید به طرز خیلی نامحسوسی فردا دیدمش و انگشتر خوشملمو که واسم خریده رو دادم به خودش تابره واسم تنگش کنه! آخه خیییییلی گشاده! دستای منم کوچمولوعه! .. 

 جوجه دیشب میگفت میخواد موتور بخره! از همین جا بهت میگم آقا جوجه اگه موتور خریدی کلمو میکوفونم تو همین دیوار بغل دستم! بعدشم من میمیرم و توهم دیگه جوجو خانوم نداری! حالا ببین! (:  

... خب خب من دیگه باید برم... درسا مونده!... مثلا اومده بودم تو اینترنت تعرفه مو بگیرم که سر از اینجا در آوردم! (((: بوووووووووووووووووووس