از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

مستقیم ٬گنداب....!!!!!!!

کاملا داغ شدم بعد از گفتن همه ی اون حرفا!!!  خیلی سنگین بود! البته نه! واسه من سنگین بود که نمیدونستم!!

یکساعت تمام مثل ابر بهار گریه کردم!

احساس کردم چقدر کثافت دورمون رو گرفته و ما هیچی نمیبینیم!

احساس کردم چقدر واسه ی جنس خودم متاسف شدم که انقدر ذلیل و پسته که گوشه ی خیابون وامیسته و میگه من خودمو میفروشم!!! چند میخری؟؟!!!!!

چقدر توی گنداب داریم فرو میریم! اونوقت پا میشیم میریم رییس جمهور انتخاب کنیم واسه مملکتمون!!! چقدر ما کوته فکریم! چقدر ما کمیم!! 

جواب این جوونای بدبختمونو که نمیتونن ازدواج کنن رو کی میده؟ کی باید به اینا برسه؟ من و تو؟

یا این مملکت ....؟؟!! 

جوابشون آخر میرسه به همونایی که گوشه خیابون وایسادن و علامت میدن!! 

ما تو کثافت غرقیم ولی خودمونو میزنیم به اون راه! ما داریم متعفن میشیم! جوونامون همه دارن دستی دستی بدبخت میشن! ولی بازم ما میریم رییس جمهور انتخاب میکنیم که حقوقمونو زیاد کنه!!!!!! 

چی بگم؟؟ جامعه داره متلاشی میشه! حداقل میتونم بگم تهران دیگه بوی فاضلاب گرفته!!!!! 

ما باید چه کنیم؟؟

این همه زنای .....!!؟ عاملش چیه؟؟ این همه خود فروشی؟؟؟ فقط واسه بیست هزار تومن؟ سی هزار تومن؟ ....!! 

پسری که ازدواج نکرده و نمیتونه ازدواج کنه چجوری باید جلوی خودشو بگیره؟ با این همه گند و کثافت ؟؟؟ هاااا؟؟؟

نه! نمیشه! سخته! خیلی سخته! 

اولین بار بود انقدر واضح برام توضیح دادن! شاید به خاطر همینه هنگ کردم!!!

حالا با کودوم انگیزه من برم رای بدم؟؟؟ اصلا واسه چی؟؟؟

بازم اشکم داره در میاد......!!!

فقط درس!!!

سلام دوستای خوبم 

فقط اومدم بگم من این چند وقته فقققققققققققققققط باید درس بخونم!! ( منم که میدونید چقققققدر درس میخونم؟؟!!) 

شاید کمتر بیام پیشتون 

دلم براتون تنگ میشه 

مواظب خودتون باشید 

بوووووووووووووس 

برام دعا کنید

من مستم...!

وای که چقدر من عاشقم! چقدر من مجنونم! چقدر من مستم! مست وجود ناب تو٬ مست نگاههای الماس تو٬ مست این همه مهربونیهای تو... 

انقدر مستم که دلم میخواد سر بذارم به کوه و دشت! برم ته جنگلها٬ برم ته دریاها٬ برم تا برسم به ته دنیا٬ برم تا برسم به خدا...! 

حس میکنم الان میتونم خدا رو لمس کنم! تو دستای تو٬ تو نگاه تو...  

وای که چقدر من عاشقم! وااااااای که چقدر من مستم٬ وقتی دستات روی تنم میلغزه٬ وقتی منو با تمام وجودت لمس میکنی٬ درسته اینا همش توی یه دست گرفتن خلاصه میشه!!! ولی من با تمام وجودم ٬ با تمام اندام نحیف و کوچکم ٬ بزرگی و سخاوت و گرمی وجودت رو حس میکنم! وچقدر زیباست روزی که با تمام وجود منو لمس کنی٬ چقدر زیباست... 

 

پ.ن: امروز من یکی از بهترین و عزیزترین دوستامو دیدم البته با آقاهامون رفته بودیم! یکی از بهترین روزای زندگیم بود. 

 

پ.ن: امسال تولدم یکی از قشنگترین تولدای عمرم بود٬ در طول این بیست سال!  

 

خداجونم خییییییییلی مرسی...