از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

بارون

 

 

وای بارون جونم انققققققد دوست دارم!  

کلی بهم عشق میدی وقتی می باری... 

عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم.... 

بچه ها نیستن( مخصوصا پرنده خانوم) دستم به نوشتن نمیره! منتظر میمونم تا بیاد... 

پ.ن: امروز ینی هشت فروردین وبلاگ منم یکساله شد! آخییییییییییی بچم! (:

تعطیلات

* مرجان خانوم بنده یه خواهشی از شما داشتم!  

درس بخووووووووووووووووووووووووووووووون..! ( البته یکم خوندیاااا میدونم! اذیتت نمیکنم! ولی بازم بخون! ) 

آخه میدونی نور اتاقم خیلی کمه شبا واسه درس خوندن خووووب! )))): 

 

* جناب جوجه خان هم مسافرت تشریف دارن تا آخر سیزده! ): نامرد...! ): 

 

* امسال عید خوب بود. ولی تعطیلات بخاطر بابابزرگم نمیتونیم بریم مسافرت! )))): خیلی غم دارم! ): 

 

* چرا اینجا مث شهر مرده ها شده؟؟ عید شده هیشکی نیس دیگه! ):