از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

از نو زنده شدم

وقتی که به جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است.

ساده شکستن

من ولی تمام استخوان بودنم

لحظه های ساده ی سرودنم

درد میکند

انحنای روح من

شانه های خسته ی غرور من

تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است

کتف گریه های بی بهانه ام

بازوان حس شاعرانه ام

زخم خورده است...

 

... 

 چقدر بده که گاهی اوقات اینجوری میشه... دلم ساده میشکنه... مثل قلب یه کبوتر کوچولو... 

تو که نمیخوای منو بشکنی   ها؟!...

اینجا ایرانه...

اینجا ایرانه یه گربه ی هفت هزار ساله  

که زنده ست تا وقتیکه نفت خام داره!  

اینجا چهار فصله 

 ولی تو دل مردمش فقط برف زمستونو سرمای دائم . 

اینجا آینه ها تو رو به تو نشون نمیدن 

 ببین گربه منو به کجا کشونده 

 میگن مردم همه تو رویاهاشون قدم میزنن 

 تقدیر و واسه همدیگه رقم میزنن 

 اینجا چوبه ی داره تنبیه انحراف  

حجره ی تظاهره معنیه احترام  

اینجا آبرو سی دی یه تو دست بچته  

چیزیکه دستتو بگیره دست حسرته 

 اینجا دین من توجیه کثافت کاریه منه  

تو یه مجرمی و حکم اسارت داری به تنت 

 چی دوس داری بشنوی از این بشر  

خواهر روسری سرت کن که من تحریک نشم!  

اینجا صف اول نماز پست و مقامه 

 علم و تجربه رو از بین برده روابط  

اینجا ریش بذار یقه ببند کارت رو غلتکه 

 خنجرو غلاف کن بشو وارد تو مهلکه 

 اینجا گفتن حقیقت هم جواز نداره   

اونقدر مشکل داری که واست حواس نذاره  

اینجا بچه ی ده ساله غمه به دسته  

مرض غم زدگیه حالا زده به نسلم  

اینجا خاک اجداد منه ایران من  

داره هرروز بازم میشه ویرانه تر  

چرا عادت داری بالا سرت شلاق باشه  

وقتی ستاره ای نداری تو شبهات 

  آره بنویس با خون مردم بی ستاره  

بنویس از جوونی که زندان و پیشه رو داره  

 بنویس عاقبت ماها در به دریه  

اینجا ایران گربه ی قلب زمینه 

 اینجا زندگی نمیکنن نفس میکشن  

طعم خون برادرو از رو هوس میچشند 

 اینجا مادر بزرگامون  قصه نمیگن 

 آخه بچه ها دیگه ته قصه  رسیدن  

 اینجا منت و به تلاش ترجیح میدن  

سر صندلی تو مترو هم درگیر میشن  

اینجا گوشهای مردم شعار پرستن  

 مخ تفریح سالم جوونا سیگاریه  

دخترو زمین زدن از روی بیکاریه  

اینجا ایرانه و از بالا خوشگله 

 اما توش که میای یه چیزایی هست مشکله  

اینجا جای بحثهای سیاسی فقط توی تاکسیه 

 مهندس مملکتم پشت دخل واکسیه  

اینجا نابغه هامون همشون بورسیه تو غربند 

 نخوانم برن مجبورن راضی بشن قلبا 

 اینجا هرکی به خودش میگیره ژست سرباز  

حتی پرنده ها هم ندارن حس پرواز  

اینجا واسه ی خودش داره هرکی قبله ای  

کسی فکر تو نیس تا وقتی زنده ای 

 کنار هر راه راست هزار تا بیراهه هستش  

آینده ای نداری چون ایران بیماره نسلش 

 تا بخوای بجنبی مشکلات زیرت میکنن  

خیلی راحت سختی ها پیرت میکنن  

چشمای منه بازم میشه از غم خیس  

قلمو میندازم زبانی در دستم نیست 

 فقط با رفتن راه میشه به جایی رسید 

 اینجا واسه رسیدن راهی جز رفتن نیست 

 اینجا  خاک اجداد منه ایران من  

 داره هرروز بازم میشه ویرانه تر..............

سورپرایز می شویییییییییم...! ((((:

وای که دلم میخواد با سر و کله و ... مستقییییم برم تو تیفال...!  بازم درس... بازم امتحاااااان...Reading a Book...!! 

واقعا متنفرم از این دوره ه ه ه ه ه !!!... 

ولی خوب چه میشه کرد باید مث بچه خر خونا بشینم به درس خوندن دیگه!!Reading a Book  

حالا یکم خبرای خوف بدم...  

جوووووجه ی مهربوووووووووووون بزرگترین سورپرایز دنیا رو برام انجام داد!الهی من بگردم! 

دو سه روز پیش بهم گفت خانوم بیا که یه کار مهم باهات دارم! منم خوشحااااااااااااال...Yahگفتم باچه...! 

وای یه لیوان خوشمل بهم داد البته سفارشی هاااا! که روش عسک چشمای خوشمل مرجان خانوم نقش بسته...!قلب خیلی ناسه... اصلا دلم نمیاد توش چایی بخورم!... 

وای مهربون من قشنگترین هدیه ی دنیا رو بهم دادی...Heart Smile